امـشبـ هـیچـی نـمے خـوآهـم !
نـه آغـوشـتـ رآ
نـه نـوازش عـآشقـآنـه اتـ رآ
نـه بـوسـه هـآے شـیریـنتـ...
فقـطـ بـیـآ
مےخـوآهـم تـآ سحـر بـه چشـمـآن زیبــــایتـ خیـره بـمــآنـم
هـمیـن کـآفـی استـ
بـرآے آرامـش قلبـــ بــی قـرآرم
تـو فقـط بـیــآ . . .
دل اگر بســــــتی ،
محـــــــکم نبند!
مراقب باش گره کور نزنی...!
او میـــــــــــــــــــــــرود!
آنوقت تو میمانی و یک گره کور...!!!
چه لطيف است حس آغازي دوباره
و چه زيباست رسيدن دوباره به روز زيبايي آغاز تنفس...
و چه اندازه عجيب است،روز ابتدايي بودن!
و چه اندازه شيرين است امروز...
روز ميلاد...
روز من!
روزي كه من آغاز شدم!
تولدم مبارك...
من هیچ نمی خواهم ...
تنها صدایت را می خواهم تا موسیقی سکوت لحظه هایم باشد
نگاهت را می خواهم تا روشنی چشم های خسته ام باشد
وجودت را می خواهم تا گرمای قندیل آغوشم باشد
خیالت را می خواهم تا خاطره لحظه های فراموشم باشد
دست هایت را می خواهم تا نوازشگر بی کسی اشک هایم باشد
و تنها خنده هایت را می خواهم تا مرهم کهنه زخم های زندگی ام باشد
آری تنها تو را می خواهم ...
یک روز می بوسمت !
یک روز که باران می بارد،
یک روز که چترمان دو نفره شده
یک روز که همه جا حسابی خیس خیس است ،
یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ شده ،
ارامتر از هر چه تصورش کنی ،
...... اهسته می بوسمت....!!!